جنگ 33 روزه و ایران
نتایج جنگ اخیر در بین کشورهای منطقه بیش از همه بر ایران آثار مثبتی داشت نه فقط به این علت
که این کشور از سال 1982 و پس از تجاوز اسراییل به لبنان در شکل گیری حزب الله به عنوان یک
جنبش مقاومت و حمایت از آن نقش داشت بلکه بدین دلیل که طرح آمریکا و اسراییل برای از بین
بردن حزب الله در چارچوب طرح رویارویی آمریکا و ایران قرار دارد و ایران در آن حلقه اساسی
اختلاف با ایالات متحده آمریکا محسوب می شود. اختلاف موجود بین واشنگتن و تهران به قبل از
اشغال عراق و به آنچه دولت آمریکا آن را «حمایت از تروریسم» در لبنان و فلسطین می نامد
بازمیگردد. قطع روابط بین دو کشور از سال 1979 با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران آغاز شد
و از آن تاریخ ایالات متحده مجازاتهای اقتصادی، تجاری و تسلیحاتی بر ایران وضع کرده است.
همزمان با پیشرفت برنامه هستهای ایران در چند سال اخیر اختلاف بین این کشور و غرب افزایش
یافته است. غربیها ایران را به تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای متهم می کنند در حالی که
این کشور تأکید میکند که قصد استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای دارد. به رغم اینکه در
سه سال گذشته کانال مذاکره اروپا (آلمان، فرانسه و انگلستان) وجود داشته هیچ اعتمادی بین ایران
و «جامعه بین الملل» در خصوص برنامه هستهای ایران وجود ندارد. در این مدت به کارگیری
گزینه نظامی از سوی ایالات متحده به عنوان سناریوی احتمالی برای جلوگیری از ادامه برنامه
هستهای ایران وجود داشته همچنان که فشارهای آمریکا برای ارجاع پرونده هسته ای ایران
به شورای امنیت و وضع مجازاتهایی علیه این کشور هیچگاه قطع نشده است. این مسئله خود
مقدمهای برای استفاده از گزینه نظامی است که رئیس جمهور آمریکا هیچگاه آن را به طور
کامل کنار نگذاشت و در این میان برخی محافل سیاسی و استراتژیک ایالات متحده نیز او را
به این کار تشویق میکردند. در اوج جنگ علیه لبنان شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه 1696
را صادر و پایان اگوست سال 2006 را به عنوان پایان ضرب العجل توقف غنی سازی اورانیوم در ایران مشخص کرد.
ادامه مطلب...
...